مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 3 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

مهرساگلی

اسباب بازی های عجیب

بر عکس همه دخترا که عروسک دوست دارن من فقط توپ دوست دارم . اما اسباب بازیهای من عجیب تر از این حرفاست. خونه مامان جون که میرم وسایل بازی من مجموعه ای از ظرف خالی ماسته که اونارو میارم میذارم سرم و بهشون میگم "ماسی" کار جالبی که باهاشون میکنم اینکه میذلرم رو یر بقیه بعد ازشون میخوام سرشون رو تکون بدن تا بیفته و بعد کلی ذوق میکنم. دیگه صندلی توی اشپزخونه رو میارم وارونش میکنم هلش میدم و جدیدا به عنوان سرسره ازش استفاده میکنم. از وسایل بازی جدید جاروی اشپزخونه هست و میگم " جارو بیا" هر چیزی که میخوام میگم بیا که قبلا میگفتم چیه. جالب اینکه دیشب جارو به بغل خوابیده بودم. لغات جدید" نا نا " بنانا(موز) اپل:سیب بگیرش و ای جان : کیه کلام دای...
21 دی 1392

بی خوابی

دیروز که اربعین بود من حسابی خوابیدم صبح به زور مامانم ساعت 10 بیدار شدم بعد از اینکه آماده شدیم رفتیم سینه زنی و من فقط بدو بدو میکردم و تو دست و پای عزادارا وول میخوردم. ساعت 2 و نیم که خونه اومدیم باز خوابیدم تا 6 و نیم . حالا شب که همه می خواستن بخوابن من بی خوابی به سرم زده بود. 100 بار کتابام رو برام خوندن. ایراد مسواکم رو گرفتم. خرسی بعد پستونک بعد دوباره کتاب  دوباره مسواک و این ادامه داشت تا یه ربع به دو که خوابیدم. حالا صبح هم تا ساعت 6 بابایی بیدار شد که نماز بخونه منم بیدار شدم نشستم داد میزنم " بابا". هرچی مامان میگه بیا شیر بخور بابا میاد من راضی نمیشدم رفتم تو هال حتی کنار سجاده نشستم  تو بغلش بودم تا خونه مامان جون!...
3 دی 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرساگلی می باشد